فلسفه ابزار بهینه کردن ادراک و مجرای تحقق آن است
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۷۸۴۰۷
به گزارش خبرنگار مهر، سید محمدرضا تقوی استاد تمام روانشناسی بالینی دانشگاه شیراز در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است به بررسی نسبت فرهنگ و فلسفه پرداخته است که در ادامه میخوانیم.گفتنی است آنچه در این یادداشت و یادداشتهای وارده از جانب کارشناسان و فعالان این عرصه مطرح میشود الزاماً دیدگاه خبرگزاری مهر نیست و مهر از انعکاس دیگر دیدگاهها در مورد مسائل مطرح شده استقبال میکند:
نسبت فرهنگ و فلسفه را باید عام و خاص دید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این مبحث، فلسفه به عنوان علت مطرح است. علت میتواند در سه موقف قرار گیرد: علت به عنوان: ۱) علت مطلق اشیا یا عله العلل که در واقع علت پدیدآمدن یا علّت هستی شناسانه اشیا است که در بحث «چرایی» مطرح است، ۲) علت شیء، این که چرا یک شیء خاص پدید آمده است که در فضای «چیستی» مطرح است، و ۳) علت چگونگی اشیا، در اینجا فلسفه کیفیت و «چگونگی» ایجاد و تغییر اشیا مطرح است.
آنچه تاکنون در بین فلاسفه مطرح شده است پرداختن به «چرایی» و «چیستی» امور بوده است در حالی که آنچه برای علم شدنِ یک رویداشت مطرح است، به نحوی که بتواند در دایره رقابت با رویداشت های علمی رقیب قرار گیرد، پرداختن به «فلسفه چگونگی» است. این فلسفه چگونگی است که از مکانیزمهایی میگوید که پدیده تحت آن مکانیزم ها ایجاد میگردد و یا تغییر میکند. از آن جهت پرداختن به چگونگی اهمیت مییابد که هدف علم، که تبیین و کنترل و پیش بینی متغیرها و پدیده هاست، از این طریق قابل وصول است. بر اساس اطلاع راقم تنها رویکردی که به فلسفه چگونگی پرداخته است دیدگاه اصالت ولایت (فاعلیت) است که رویکرد مختار در این مبحث نیز هست.
در بحث از چگونگی هستی، منطق را مقدم میدانیم، زیرا این منطق است که به ما میگوید چگونه باید برای مطالعه دقیق یک پدیده ورود کرد. مطالعه پدیدهها وقتی علمی محسوب میشود که مدل مند و قاعده مند باشد. کسانی که معیارهای روشی را به کار میگیرند علی القاعده باید به نتایج یکسانی (لااقل به طور نسبی) دست یابند. در ساختن این منطق باید فقه جریان داشته باشد. منظور از فقه نیز، فراتر از معنای رایج آن و به معنای کلّیت دین است. به این دلیل که در منطق مختار، جهت و منزلت هستی، عوالِم خلقت و … همه باید از زاویه فقه (یا دین) به دست آید. در نظر داریم که اصل و محتوا از فقه میآید لیکن این فلسفه است که قدرت سازماندهی و هماهنگ سازی مفاهیم را دارد. فلسفه ابزار بهینه کردن ادراک و مجرای تحقق آن است. فلسفه باید مفهوم، ابزار و نظام تحلیل و ارتباط بین مفاهیم را به ما بدهد و مدل مندی و قاعده مندی تفکر را محقق نماید. همچنین جریان دلیلیّت (برهان) و چگونگی تحقق کمال نیازمند فلسفه است. فلسفه باید خودش را هم بهینه و روزآمد کند.
فلسفه در سه سطح تأثیرگذار میشود: ۱) فلسفه در سطح فرهنگ حضور دارد. برای نمونه تعیین اوصاف (مدل وصفی پژوهش) و کل سازی (تبیین قیاسی گزارههای مورد پژوهش) که از طریق گمانه زنی، به عنوان بخشی از فرآیند پژوهش، انجام میپذیرد، به وسیله فلسفه کنترل و هدایت میشود، ۲) فلسفه در سطح فلسفه نیز حضور دارد. برای نمونه فلسفه هم باید خودش را بهینه و روزآمد نماید، از یک طرف با نیازهای جدید و از طرف دیگر با منابع بالادستی (مثل فرهنگ) هماهنگ شود و هم بتواند فرهنگ را هماهنگ و بسامان نماید. ۳) فلسفه در زیرساخت (در روش تحقیق، در فرهنگ عمومی و عینیت جامعه) نیز حضور دارد، زیرا باید معادلات اجرایی را هماهنگ نماید.
مخلص کلام آنکه با وجود این که شکلگیری فلسفه متأثر از فرهنگ است اما به دلیل ارتباط پویا (دینامیک) با فرهنگ، در یک سطح دیگر میتواند در بسامان کردن فرهنگ، همین طور ارتباط دادن فرهنگ و فلسفه و عینیت (زیرساخت) تأثیر و حضور داشته باشد. فلسفه در این منزلت، به عنوان ظرفیت عقلانی انسان مطرح است که باید در بهینهترین شکل مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که عقلانیت جهت دار است همراستایی عقلانیت و غایتِ مطلوب باید همواره مورد امعان نظر باشد.
چند نکته:فلسفه از بالاترین سطح که فهم کلام شارع است تا پایینترین سطح که عملیات و اجرا است باید حضور داشته باشد.
فلسفه در اصل تولی هم وجود دارد. تولی در دو منزلت حضور مییابد: تولی به محور عالم، از طریق تقاضا از عبد و امداد از مولا) و تولی در معنای تصرف در مادون (فرد به تناسبِ ظرفیت و امکانی که از طریق ارتباط با محور عالَم به دست میآورد قدرت تصرف در مادون را بدست میآورد. حدِّ این تصرف را شرع تعیین میکند.
آگاهی و سنجش ما که از ابزار فلسفی عبور میکند بیانگر بعد اختیار است.
از مهمترین متغیرها و ابعاد فلسفه، مبادی فلسفی است. مبادی فلسفی سه کار انجام میدهد: ۱) مبادی فلسفی عامل اتصال فلسفه و فرهنگ است، ۲) مبادی، بسترهایی که در آن مفهوم متولد میشود را شناسایی میکند، و ۳) زمینهها و نیازهایی که در جامعه به صورت خلاء خود را نشان میدهد با توسل به مبادی فلسفه قابل شناسایی میشوند. منشأ ایجاد گمانه (به عنوان فرضیههایی برای خروج از مشکلات) همین خلأ ها هستند.
سنجش بدون منطق و قاعده کارایی ندارد، و منطق هم بدون محاسبات اجرایی تداوم نخواهد داشت، و بالاخره فلسفه مختار سه منطق درست میکند: منطق نظری (بنیادی)، منطق معادله (نظریه پردازی) و منطق عملیات (اجرا در عینیت جامعه). به علاوه، فلسفه یک منطق عام (فرانگر) درست میکند که سه منطق بالا گفته را هماهنگ مینماید.
آنچه در حال حاضر در عینیت جامعه ملاحظه میشود آن است که منطق معادله از علوم انسانی رایج گرفته میشود و بدنه کارشناسی کشور برای اجرای این منطق تربیت شده اند. در حالی که منطق بنیادی به دنبال حکومت و تمدن اسلامی است. مطلوب تمدن اسلامی با بدنه کارشناسی تربیت شده برای اهداف لیبرالیستی ناسازگار است. این ناسازواری در عینیت جامعه قابل ملاحظه است و برخی تغییرات صوری و اقدامات بخشی، به دلیل فقدان یک نظامواره حکمرانی غیر منسجم، مصحح حرکت نخواهد بود.
کد خبر 5779374منبع: مهر
کلیدواژه: دانشگاه شیراز علوم انسانی فلسفه فعالیت های قرآنی قرآن قران انقلاب اسلامی ایران قرآن کریم آیت الله خامنه ای ایران حدیث زندگی امام صادق ع انقلاب حوزه علمیه قم تهران مجلس شورای اسلامی حوزه علمیه فرهنگ و فلسفه عینیت جامعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۷۸۴۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خشونت بیمنطق علیه حقطلبی دانشجویان آمریکا دردی از ظالمان دوا نمیکند
به گزارش قدس آنلاین، بیانیه ۱۵۰ نفر از نمایندگان در حمایت از دانشگاهیان حامی مردم مظلوم غزه در آمریکا و اروپا در جلسه علنی روز سه شنبه - ۱۱ اردیبهشت ماه - مجلس شورای اسلامی قرائت شد.
در این بیانیه آمده است: امروز غزه صحنه تقابل یک ملت مظلوم و مصیبدیده و مقاوم با جماعتی بیرحم و غاصب است، در این معرکه همدردی با ستمدیدگان و اعتراض به ظالمان کمترین وظیفه انسانهاست.
نمایندگان در این بیانیه تاکید کردند: سابقه تجاوز و غصب صهیونیستها در فلسطین به هفت دهه میرسد. در این مدت همه راههای تسلیم و مسالمت با غاصبان توسط برخی از افراد سست عنصر طی شده است، آنچه امروز در قالب رشادت و حماسه و استقامت غزه بروز یافته است، آتشفشان خشم و درد متراکم ملتی است که سوزش بدعهدی و خیانت را در پهلوی خود حس میکند.
این بیانیه یادآور شد: اعلام همبستگی با فلسطین از طرف دانشگاهیان جهان به ویژه در کشورهای غربی حرکتی برخاسته از فطرت عدالت خواه و نوعدوست و انسانی است. این حرکت نشان میدهد که مظلومنمایی، چهرهسازی و تحریف حقایق در رسانههای جریان اصلی غرب نیز نتوانسته است صحنه خونین غزه را کاملاً بپوشاند. راهحل این بحران در بازگشت به عدالت است.
در ادامه این بیانیه آمده است: ما نمایندگان دانشگاهی مجلس قانونگذاری ایران ضمن قدردانی از اقدامات ارزشمند دانشگاهیان عزیزمان در حمایت از مظلومان غزه، درود خود را نثار همکاران شجاع و دانشجویان ظلم ستیز در دانشگاههای آمریکا و اروپا و سایر نقاط دنیا میکنیم و همدردی، همراهی و همدلی خود را با دانشجویان و استادان و آزادیخواهان انساندوست دانشگاه های آمریکا ابراز میکنیم.
۱۵۰ نماینده مجلس یورش سرکوبگرایانه نیروهای پلیس به ساحت مرکز علم و دانش و هجوم به تحصن دانشگاهیان در آن کشور را محکوم کرده و خاطرنشان کردند: خشونت بیمنطق در مقابل این ندای حقطلبانه دردی از ظالمان را دوا نخواهد کرد.
منبع: خبرگزاری ایرنا